می‌دانیم که تعلیم و تربیت، ارزشمندترین و هنرمندانه‌ترین‌ کاری است که می‌توان در دنیا انجام داد؛ این ارزش منحصر به فرد پیشه پرورشکاری، برخاسته از موضوع آن یعنی«آدمگری» است؛ اهمیت و حساسیت این کار ایجاب می‌کند که ما در انتخاب هدف و روش‌های تربیت، جدیت و وسواسی در حد ارزش انسان داشته باشیم و همواره با مدّ نظر داشتن شرافت انسان و ضرورت پالودن اهداف و روش‌های آدمگری از شوائب و امور خلاف شأن انسان، سلامت فرایند تعلیم و تربیت را پاس بداریم؛ زیرا این احتمال کاملاً جدّی است که کار تربیت، قربانی اغراض و منافع مربّیان شود و متربّیان از جایگاه هدف و مخدوم، به ابزاری برای تأمین مقاصد و منافع مکاتب، گروهها و سازمان‌ها تبدیل شوند؛ انتخاب هدف تربیت و نوع برخورد با متربّیان و دانش‌آموزان، به نگرش و مفروضات مربّیان درباره ارزش انسان بستگی دارد؛ کسی که بدون توجه به کرامت ذاتی انسان‌ها، آنان را ابزاری برای تحقق اغراض خویش می‌بیند و به جای زمینه‌سازی برای شکوفا شدن آزادنه افراد، صرفاً در صدد برآوردن نیازمندی‌های اجتماع و تولید اشخاص ماهر یا افزایش شمار هواداران خویش و ... است، خلاف ضرورت‌های تربیت راستین حرکت کرده است و فقط عنوان مربّی را یدک می‌کشد؛ آدمی ارزشی منحصر به فرد دارد و شرط تربیت راستین این است که در فرایند تربیت و در تدوین اهداف و روش‌های آدمگری، این ارزش منحصر به فرد و شأن مخدومیت انسان محفوظ و محترم بماند؛ از نظر قرآن، حرمت اشخاص چنان والاست که حتی خدمت اقتصادی به انسان و اعطای بسته‌های دلار و دینار به او، فقط به شرط مراعات شرافت وی مجاز شمرده شده و به خیّرین و سازمان‌های امدادی توصیه شده است که اگر نمی‌توانند حرمت و حیثیت نیازمندان را حفظ کنند، بهتر آن است که مؤدّبانه عذرخواهی و از بخشش صرف نظر کنند؛ به تعبیر دیگر، مراعات حقوق و حرمت بشر، بر تأمین نیازها و رفاه او، اولویت اخلاقی و ارزشی دارد و اعطای دلار و دینار به انسان‌ها نیز فقط در صورت مراعات ارزش و اعتبار آنان مجاز است: «قَوْلٌ مَعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِنْ صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى» (بقره: 263) یعنی: سخنی پسندیده و یک عذرخواهی، از صدقه‌ای که منّت و آزار به دنبال داشته باشد بهتر و ارزشمندتر است. وقتی چنین است نباید در برابر ارائه خدمت به بندگان، اصالت و استقلال شخصیتی آنان را نادیده انگاشت و هر شخص یا سازمانی که در یکی از زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... مشغول به ارائه خدمت است، باید از نگاه ابزاری به انسان‌ها و قربانی کردن عزت و شخصیت آنان در پای منافع شخصی یا گروهی خود جدّاً پرهیز کند و بهره‌مندسازی افراد از فرصت‌ها و خدمات را به وانهادن آزادی و هویت خویش مشروط نسازد و اندیشه‌ی خویش را، حتی اگر آسمانی و مقدس نیز باشد، با روش‌های منافی کرامت بشر مانند اجبار و فریبکاری، ترویج و تبلیغ نکند؛ فراموش نکنیم که زندگی اجتماعی، آزمونی برای ایمان و اخلاق ما در تعامل با یکدیگر است و خردمند و پارسا کسی است که الزامات زندگی اجتماعی، او را به تضییع حرمت و حقوق همنوعان آلوده نسازد؛ خدمت مادی یا معنوی به انسان‌ها اگر برای بهره‌کشی‌های حزبی، سیاسی یا اقتصادی باشد، در واقع نوعی سوءاستفاده‌ی حقیرانه از نیازمندی اشخاص برای تأمین اغراض خویشتن و مصداقی از استخفاف فرعونی است و اگر چنین آفتی به فرهنگ تبدیل شود، که سوگمندانه شده است، محصول خدمت و تربیت ما اشخاصی ذلت‌پذیر خواهند بود که تعلیم ذلت و تحمیل آگاهانه حقارت، که در قاموس طماعان در پوشش خدمت صورت می‌گیرد، چنان آنان را مسخ و فلج نموده که به راحتی حاضرند ارزش انسانی خویش را فدای مطامع دیگران کنند و ارزش‌ها را به خورش‌ها و لقمانی را به لقمه‌ای بفروشند!
     مربی راستین و خادم واقعی انسان‌ها کسی و سازمانی است که در فلسفه‌ی او انسان، مخدومی است که به تبع شرافت وی، عمل حاوی خدمت به وی نیز بر عمل شعائری برتری یافته است و نوازش او از پرستش مستحبی پروردگار(جل جلاله) ارزشمندتر است و البته شرط مقبولیت و مشروعیت این خدمت نیز، آن است که با بهره‌کشی و ابزارانگاری همراه نگردد؛ بلکه در پرتو این آیه‌ی شریفه صورت گیرد که: «إنّما نُطعِمُکُم لِوَجهِ الله لانُریدُ مِنکُم جَزاءاً و لا شکوراً» (انسان: 9) یعنی: ما تنها برای خوشنودی خدای متعال به شما خوراک می‌دهیم و نه پاداشی از شما می‌خواهیم و نه تشکّری؛ حتّی برخی از علمای وارسته با ملاحظه پیام این آیه، درخواست دعای خیر از مددجویان در برابر خدمت ارائه‌شده را، نوعی پاداش‌خواهی و توقع تشکر دانسته و لذا این کار را نادرست خوانده‌اند؛ حتی نقل است که ام‌المؤمنین عائشه(رض)وقتی هدیه‌ای برای همسایگان می‌فرستاد به فرستاده‌ی خویش توصیه می‌کرد دقت کند که با دریافت آن هدیه چه دعایی برای فرستنده‌اش می‌کنند تا وی نیز عین همان دعا را برای آنان تکرار کند و بدین وسیله پاداش و قدردانی اقدام خویش را صرفاً به خدای متعال واگذار کند.
خلاصه اینکه مطالعه‌ی شرافت و حرمت انسان‌ها در دین نشان و هشدار می‌دهد که نوازش و پرورش نه با انگیزه‌ها و مطامع دنیوی، بلکه باید پیامبرگونه به قصد نجات بشر و فراهم کردن زمینه شکوفایی انسانی اشخاص از طریق اهداف و روش‌های متضمن حفظ حرمت و استقلال او صورت گیرد و خدمت و تربیت گروه‌محور (چه این گروه جامعه باشد چه مذاهب و احزاب و ... ) زمانی ارزشمند و انسانی است که استقلال و آزادی شخص برای پیوستن به گروه یا رأی دادن به کاندیدای حزب یا جناح متبوع و ... محفوظ بماند و اصالت و شرافت فرد، فدای همرنگ‌سازی و همرا ه‌سازی او با هویت‌های جمعی نگردد.